ساموئل بارکلی بکت (متولد 13 آپریل 1906 – متوفی 22 دسامبر 1989) نویسنده رمان، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، و شاعر آوانگارد ایرلندی بود که بیشتر عمر خود را در پاریس زندگی کرد و هم به انگلیسی و هم به فرانسوی مینوشت. او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم به شمار میرود.
آثار بکت نگرشی غم انگیز و تراژیکمدی از هستی بشریت ارائه میدهد که اغلب که همراه با کمدی سیاه و طنز سیاه بوده و در اواخر حرفه وی بسیار مینیمالیست شد. بکت یکی از آخرین نویسندگان نوگرا و شخصیتی مهم در مفهومی که مارتین اسلین آن را «تئاتر معناباخته» نامید، به شمار میآید.
از معروفترین رمانها و نمایشنامههای ساموئل بکت میتوان به مورفی (1938)، سهگانه مولوی (1951) – مالون میمیرد (1951) و نام ناپذیر (1953)، در انتظار گودو (1953)، وات (1953)، آخر بازی (1957)، آخرین نوار کراپ (1958) و چگونه است (1961) اشاره کرد.
بکت در سال 1969 “به خاطر نوشتههایش که با شکلی تازه برای رمان و دراما در تهیدستی انسان مدرن، تعالی خود را به دست میآورد” برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
هر چه تلاش کردی، هر چه شکست خوردی، مهم نیست. باز هم تلاش کن، باز هم شکست بخور. این بار بهتر شکست بخور.
تو روی زمین هستی، هیچ درمانی برای آن وجود ندارد.
ما همه دیوانه به دنیا آمدیم. بعضی از ما دیوانه باقی می مانیم.
به من دست نزن! از من سوال نکن! با من حرف نزن! با من بمان!
هر واژه ای همچون لکه ای غیر ضروری بر روی سکوت و خلأ می ماند.
وقتی می گوییم عشق، منظورمان عشق است؟
اشک های جهان مقادیری ثابت هستند. به ازای هر یک نفری که شروع به گریه کردن می کند، جای دیگر کسی گریه کردن را متوقف می کند. در مورد خنده هم همینطور است.
تنها گناه، گناهِ متولد شدن است.
کلمات، تمام چیزی است که ما داریم.
اشتباهات من زندگی من هستند.
منبع نیکند
http://www.nikend.com/quote/author/samuel-beckett