هنری گراهام گرین (متولد 2 اکتبر 1904 – متوفی 3 آپریل 1991) رماننویس و نویسندهای انگلیسی بود که از سوی بسیاری به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم شناخته میشود. با ترکیبی از تحسین ادبی و محبوبیت عمومی، گرین شهرتی در طول زندگی خود به عنوان نویسندهای مهم، هم در زمینه رمانهای کاتولیک و هم داستانهای تریلر (که خود از واژه “سرگرمکننده” در موردشان استفاده میکرد)، به دست آورد. گرین در طول 67 سال نویسندگی، که شامل 25 رمان میشد، تضادهای موضوعات اخلاقی و سیاسی دنیای مدرن را کندوکاو کرد.
با این که خود گرین به شدت مخالف بود که از واژه رماننویس کاتولیک در مورد او استفاده شود و خود را رماننویسی میدانست که در عین حال کاتولیک هم بود، مضامین مذهبی کاتولیک اساس بسیاری از کتابهایش، به خصوص چهار رمان اصلی کاتولیک او: صخره برایتون، قدرت و جلال، جانِ کلام، و پایان رابطه را شکل میدهد، که از آنها به عنوان «استاندارد طلایی» رمانهای کاتولیک یاد میشود. بسیاری از آثار او از جمله مأمور معتمد، مرد سوم، آمریکایی آرام، مأمور ما در هاوانا، و عامل انسانی، نشان دهنده علاقه بسیار زیاد گرین به فعالیتها و توطئههای سیاستهای بینالمللی و جاسوسی است.
گراهام گرین از اختلال دوقطبی رنج میبرد، که تأثیری عمیق بر نوشتهها و زندگی شخصی او داشت. او در نامهای به همسر خود، ویوین، گفت که “شخصیتی دارد که شدیداً با زندگی معمولی خانوادگی در تضاد است.” او در سال 1991 در سن 86 سالگی به علت ابتلای به سرطان خون درگذشت.
همۀ ما مرگ را پذیرفتهایم؛ این زندگی است که آن را نپذیرفتهایم.
انسان شاد را به من نشان بده، و من به تو خودپسندی، خودخواهی، شرارت، و یا نادانی مطلق را نشان خواهم داد.
یأس، بهایی است که یک نفر به خاطر تعیین هدفی دست نیافتنی برای خود می پردازد.
زمانی که ما مطمئن نیستیم، زنده هستیم.
زندگی کردن بدون اعتماد، غیر ممکن است؛ این زندانی شدن در بدترین سلول، یعنی در خودت است.
منبع نیکند
http://www.nikend.com/quote/author/graham-greene