۴ سال پیش

بیوگرافی عمر خیام + جملات زیبا از عمر خیام

بیوگرافی عمر خیام + جملات زیبا از عمر خیام

بیوگرافی عمر خیام

عمر خیام با نام اصلی غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری ریاضیدان، ستاره‌شناس، فیلسوف، و شاعر ایرانی قرن دوازدهم میلادی بود. خیام به عنوان یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان قرون وسطی به شمار می‌رود. او رسالات متعددی در مورد فیزیک مکانیک، جغرافی، کانی‌شناسی و اخترشناسی نوشت.

عمر خیام که در نیشابور در شمال شرقی ایران به دنیا آمد، در سن جوانی به سمرقند عزیمت کرد و تحصیلات خود در آنجا کسب کرد. بعد از آن، وی به بخارا رفت و خود را به عنوان یکی از ریاضیدانان و اخترشناسان مهم عصر طلایی اسلام تثبیت کرد. خیام نویسنده یکی از مهمترین رسالات در مورد جبر پیش از دوران مدرن با عنوان فارسی جبر و مقابله (1070 میلادی) است. وی همچنین نقش مهمی در اصلاح سیستم تقویمی داشت.

اعتبار خیام به عنوان فیلسوف و آموزگار، و تعداد کم آثار فلسفی باقیمانده او، به اندازه نوشته‌های علمی و اشعار وی مورد توجه قرار نگرفته است. محمود زمخشری عالم ایرانی در قرن پنجم و ششم هجری از خیام با عنوان «فیلسوف جهان» یاد کرد. خیام برای چند دهه فلسفه ابن سینا را در نیشابور، محل تولد و دفن خود، تدریس کرد. آرامگاه خیام یکی از شاهکارهای معماری ایرانی است که هر ساله به وسیله عده زیادی بازدید می‌شود.

در خارج از ایران و کشورهای فارسی زبان، خیام از طریق ترجمه آثارش و ترویج به وسیله دیگر دانشمندان بر روی ادبیات و جوامع تأثیرگذار بوده است و بیشترین تأثیر وی درکشورهای انگلیسی زبان صورت گرفته است. توماس هاید فیلسوف انگلیسی (1636-1703) اولین غیر ایرانی بود که به مطالعه خیام پرداخت. ادوارد فیتزجرالد (1809-83) با ترجمه‌های معروف خود و اقتباس رباعیات خیام، موجب شد که عمر خیام تبدیل به مشهورترین شاعر شرق در دنیای غرب شود.

عمر خیام در سال 1131 میلادی درگذشت و مقبره وی در باغ خیام قرار گرفته است. آرامگاه عمر خیام به وسیله هوشنگ سیحون معمار سرشناس ایرانی بازسازی شد.

جملات زیبا از عمر خیام

افسوس که نامه جوانی طی شد / وان تازه بهار زندگانی طی شد / حالی که ورا نام جوانی گفتند / معلوم نشد که او کی آمد کی شد

خوش باش دمی که زندگانی اینست

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است / در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است

فصل گل و طرف جویبار و لب کشت / با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت / پیش آر قدح که باده نوشان صبوح / آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت

امروز ترا دسترس فردا نیست / و اندیشه فردات به جز سودا نیست / ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست / کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

ای چرخ فلک خرابی از کینه توست / بیدادگری شیوه دیرینه توست / ای خاک اگر سینه تو بشکافند / بس گوهر قیمتی که در سینه توست

می نوش که عمر جاودانی اینست / خود حاصلت از دور جوانی اینست / هنگام گل و باده و یاران سرمست / خوش باش دمی که زندگانی اینست

برخیز و بیا بتا برای دل ما / حل کن به جمال خویشتن مشکل ما / یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم / زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

گر یک نفست ز زندگانی گذرد / مگذار که جز به شادمانی گذرد / هشدار که سرمایه سودای جهان / عمرست چنان کش گذرانی گذرد

برخیز و مخور غم جهان گذران / بنشین و دمی به شادمانی گذران / در طبع جهان اگر وفایی بودی / نوبت به تو خود نیامدی از دگران

منبع نیکند

http://www.nikend.com/quote/author/omar-khayyam