جان گریفین “جک“ لندن (متولد 12 ژانویه 1876 – متوفی 22 نوامبر 1916) که با نام اصلی جان گریفین چِینی متولد شد، رماننویس، خبرنگار و فعال اجتماعی آمریکایی بود. لندن که در دنیای رو به شکوفای داستانهای تجاری در مجلات پیشگام بود، یکی از اولین نویسندگان داستانی بود که شهرت جهانی و ثروتی هنگفت از داستانهای خود به دست آورد.
برخی از معروفترین آثار او عبارتند از آوای وحش و سپیددندان، که داستان هر دو در تب جوینگان طلای کلوندایک اتفاق میافتد، و همچنین داستانهای کوتاه برپا کردن آتش، ادیسه شمال، و عشق زندگی.
جک لندن عضوی از گروه ادبی افراطی «جمعیت» در سنفرانسیسکو و همچنین حامی سرسخت تشکل صنفی، سوسیالیسم، و حقوق کارگران بود. او چندین اثر قوی در مورد این موضوعات، مثل رمان پادآرمانشهر پاشنه آهنین، کتاب غیر داستانی مردم در ورطه، و جنگ طبقات نوشت.
مردی با خالکوبی را به من نشان بده و مردی با گذشته ای جالب را به تو نشان خواهم داد.
لعنت به چرخ روزگار! چرا باید مدام بچرخد؟ دنده عقب آن کجاست؟
نمی توانی برای الهام گرفتن منتظر بمانی. باید با چوب دنبالش بروی.
می دانی تنها ارزشی که زندگی دارد، ارزشی است که زندگی بر روی خودش می گذارد؟
کارکرد درست انسان ها زندگی کردن است، نه وجود داشتن. من روزهای خود را هدر نخواهم داد تا آنها را طولانی کنم. من از زمان خود استفاده خواهم کرد.
آدم های باهوش بی رحم هستند. آدم های ابله به طرز وحشتناکی بی رحم هستند.
وقتی کسی ضعیف تر می شود کمتر مستعد رنج کشیدن است. آسیب کمتری وجود دارد چرا که چیزی کمتری برای آسیب دیدن وجود دارد.
ثروت یعنی تأثیرگذاری.
زندگی همیشه این نیست که کارت های خوب را در اختیار داشته باشی، بلکه بعضی وقت ها باید کارت های بد را به خوبی بازی کنی.
استخوان دادن به سگ کار خیر نیست. کار خیر اینست که استخوانت را با سگ سهیم شوی، وقتی که خودت هم به اندازۀ آن سگ گرسنه هستی.
منبع نیکند
http://www.nikend.com/quote/author/jack-london